۱۳۸۹ شهریور ۲۰, شنبه

در پناه او

بیش از آنچه تصور کنی دلم برایت تنگ شده، امیدوارم که این روزهای تهوع‌آور امتحان‌ها هر چه زودتر تمام شود.
فکر کنم آن پله، ایستگاه اتوبوس و موتورهم دلشان برای ما دو نفر تنگ شده.
چند صد کیلومتر دورتر از این شهر، (حدود هزار کیلومتر) یک نفر فردا...
امیدوارم که فردا بهترین نتیجه حاصل شود.
هر نتیجه دیگری هم که بدست آید شما باید پرانرژی باشید و امیدوار، مثل همیشه.
قرار است چند هفته‌ای نباشد، سفارش‌ها را می‌کند و...
سفرت سلامت، هر کجا که باشی.
*وقتی یک نفر زنگ می‌زند و چند شماره می‌خواهد نمی‌توانم یقه‌اش را بگیرم و بپرسم چرا یا بگویم به من چه!
وقتی هم زنگ می‌زنم و لطف می‌کنی شماره‌هایی را که داری می‌دهی، پشیمان می‌شوم از تلفنی که زده‌ام! مثل...
تجربه‌ای شد که اگر بنده خدایی از بد روزگار یک بار از من شماره‌ای خواست بگویم ندارم و خلاص، همین.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر