من بنده ناشکر و ناصبور خدا هستم؛ که مدام غر میزنم، که مدام مینالم.
ولی خدا خیلی خدایی میکند، خیلیها.
چند دقیقه پیش پیامکی آمد که در حد لالیگا خرکیفم کرد.
انقدر که باید از خوشحالی کسی را بغل میکردم ولی مامان خواب بود به جایش بعد که چند بار از روش خوندم آبجی کوچیک رو صدا کردم و بغلش کردم.
الان تا حد زیادی از خدا شرمندهام، ولی خب پرو هستم دیگه! دوباره فردا غر و ناله شروع میشه.
از یه طرف هم به خاطر یه فایل صوتی به گوشهای خودم هم شک کردم.
من فایل رو کامل گوش کرده بودم، بعضی حرفایی رو که دیدم نوشتن من در فایل صوتی نشنیدم!
باز امشب زنگ زدن میگن مطمئنی این حرفا رو نگفته میگم خوب من نشنیدم میگن کامل ضبط کردی؟
چی بگم؟ آدم به گوش خودشم شک میکنه!
دارم برا چندمین بار از اول گوش میکنم.
جناب استنباطی نوشتین، گوش من هنوز هم سالم.
من یه بار یه سووال پرسیدم، تا مدتها داشتم جواب پس میدادم که چرا این سوال رو پرسیدم.
دیگه اهل ریسک و این حرفا نیستم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر