کت قهوهای یک موجود عوضی و روانی است که از آزار دادن دیگران لذت میبرد.
از صبح آن تسبیح لعنتیاش را با آن دانههای کله خری میگیرد دست و مدام صدایش را در میآورد، هی صدایش را در میآورد و انگار به شدت لذت میبرد از اینکه دیگران را با این صدای لعنتی آزار دهد.
از آن طرف فک میکنم جناب من من یک احمق است که چشمهایش را بسته و هر روز دارد حرفتتر میشود.
قبلا این طور نبود، شاید این هم از مضرات میز و صندلی ریاست باشد.
اوضای کار خیلی خراب است، انقدر که میگویم گور پدر کار و فلانی و بیساری ول میکنم میآیم خانه و میچپم توی اتاقم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر