!جسمم خسته است! انقد که دلم میخواد یکی دو تا دستم رو از بالا و پاهامو از پایین بکشه.
این درد بسته بودن صفر تلفنها هم بد دردی شده؛ رسما نمیشود کاری حاصی کرد، وقتی خودش میخواهد به درک.
باز خدا خیر دهد به یکی دو تا از حورههای کاری من که واقعا فعال هستن، در برابر بقیه کلن فوق فعال هستند.
مثلا یکی هست زنگ میزند میگوید داره برام مهمون میاد من میگم تو بنویس؛ خلاصه یک کاریش بکن دیگر.
امروز دومین شماره نشریه داخلی هم در آمد. با وجود همه کمبودها و نداریها من از نتیجه کار راضیام.
امروز «ج» تا مرا میبیند میگوید با رمز یا حسین داریم میرویم به پیش.
. باور نمیکنید ولی تنها چیزی که دارد کار را پیش میبرد این است که همه واقعا دارند تمام تلاش اشان را میکنند که کار انجام شود.
چون شعار ما این است، پاد نباید قطع بشه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر