۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۳, دوشنبه

زلزله

دیشب تا دیر وقت بیدار بودم، چت می کردم با "او" درباره شرایط این روزها،انتخابات و الخ.
از دو و نیم گذشته بود که رفتم برای خواب، تازه چشم هایم گرم شده بود که لرزش شدیدی را حس کردم، وحشتناک بود!
از جا پریدم و همین طور که مامان را صدا می کردم رفتم به سمت چارچوب در اتاق! آنها هم بیدار شده بودند از شدت زلزله...
بعد از چند دقیقه که احساس آرامش پیدا کردم دوباره خوابم برد، خسته بودم زیاد.
حالا در خبرها آمده که زلزله در 10 کیلومتری اعماق زمین بوده و شدتش در حدی بوده که در برخی از قسمت های شهر مردم تا صبح خارج از خانه بودند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر