بالاخره مراسم راس ساعت دو روز جمعه ۲۴ اوکتبر در سالن زیبای شهرداری برگزار شد. خیلی ساده و با آرامش. یک خانم مواد قانونی را خواند و بعد ازدواج رسمی ثبت شد...امضای اوراق و بعد هم حلقهها در دست.
در روزی که باران هر لحظه بیشتر و بیشتر میشد یک جمع ۲۰ نفره در کنارمون بودن و سعی کردن به همه خوش بگذره.
من این شهر رو و آسمونش رو و آرامشش رو به همهی خاطرههام اضافه میکنم.
بادا بادا مبارک بادا ایشالله مبارک بادا:) خوشبخت باشید و زندگیتون همینقدر ساده و با آرامش پیش بره. چقدر خوبه که شهر جدید وکشور جدیدت رو دوست داری. چقدر خوبه ارامش داری و چقدر خوبه میدونی دیگه قراره در امنیت زندگی کنی. البته هیچ حای دنیا صد در صد امن نیست اما خیلی از امنیتها رو که تو جایی که اسمش وطن بود نداشتی (یم) اینجا طبیعی ترین حق زندگیمون هست. بچسب به زبان و سعی کن بری تو رسانه های خارجی.. من بعدا درباره مدیای ایرانی باهات میحرفم.
پاسخحذفممنون رها جان:)
پاسخحذفاین نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذفاشتباهی کامنت حذف شد، شرمندهام
حذفاین نظر توسط نویسنده حذف شده است.
حذفسلام سمیه جان نوروزی
پاسخحذفانقد خوشحال شدن کامنتت رو دیدن از ذوق دستم خورد به یه جایی و فک کنم کامنت حذف شد...ممنون از لطفی که کردی و پیام محبت آمیزت.
منتظر ترجمههای تازهت هستم:)
بهترین کتابهایی که امسال از نمایشگاه خریدم، کتابهایی بود که شما معرفی کرده بودید.
قربونت برم عزیزم
پاسخحذفلطف داری به من
خوشحالم از همه ی چیزایی که برام نوشتی
:)