۱۳۹۴ مهر ۳۰, پنجشنبه

حق

چند روز پیش عکسی از چند تا همکار سابق دیدم که باعث شد سر صحبت رو با یکی دیگه از همکارهای سابق باز کنم.
اول در حد سلام و احوالپرسی بود بعد خودش گفت فهمیدی "الف" رو  لغو قرار داد کردن؟ من متعجب پرسیدم نهههه! از کجا خبر داشته باشم؟!
پخب چرا؟ گفت به دلیل عملکرد ضعیف.
"الف" کی بود؟ ماه‌های آخری که من سر کار بودم ا"لف" از استانی دیگه آمده بود شهر ما برای ادامه تحصیل و چون در استان قبلی کار کرده بود گاهی با دفتر ما همکاری می‌کرده و ما هم بی‌خبر بودیم تا زمانی که من منتقل شدم به تهران و او آمده بود جای من مثلن. بعد‌تر که حدود یک ماهی به دفتر برگشتم کارش رو دیدم و تعجب کردم. اعتراض کردم که با این نوع کار آبروی سازمان را می‌برد ولی همکارهای آن موقع چون همگی با رییس مشکل داشتن (خود من هم داشتم )گفتن به درک بذار ببرد. ولی من آدم خری بودم که کار برایم مهم بود مخصوصن که وجه ای را که چند سال با زحمت در حوزه‌های مختلف به دست آورده بودم را نمی‌خواستم راحت و الکی از دست بدهم. چندین بار دبیر نوشته‌های الف را فرستاد برایم که دوباره ویرایش کنم، مغزم از این همه افتضاح سوت کشید. چند ماه بعد دایی الف می‌شود رییس دفتر ما و الف ماندگار می‌شود تا بالاخره دبیر‌ها بعد از سه سال عملکرد ضعیف‌اش را به تهران گزارش می‌دهند و بعد هم مستقیم نمونه کار‌هایش را می‌فرستند برای تهران و سریع لغو قرار داد می‌شود. بعد هم مشخص می‌شود سابقه کار در استان قبلی را هم دایی جانش برای او درست کرده و الخ...
یه جور خاصی دلم خنک شد، احساس کردم کمی از حق و حقوقم که با بیعدالتی محض پایمال شده بود گرفته شده...
من عاشق کارم بودم و غل و غشی در انجام کارم نداشتم. دو تا از حوزه‌های کاری م جز بهترین‌ها بودند. هم رابطه کاری خوبی با آن حوزه‌ها داشتم و هم از کار کردن با آن حوزه‌ها لذت می‌بردم. کار واقعن برای م اولویت بود و هیچ وقت دنبال هدیه و کادوهای مرسوم و غیرمرسوم نبودم. دنبال ناهار نبودم. در ساعت کار فقط کار و انجام وظیفه برام مهم بود و از اینکه می‌دیدم آدمی بدون صلاحیت رفته و از نتایج کار من دارد استفاده می‌کند حرص می‌خوردم.
دستم به جایی بند نبود تا حق م را بگیرم ولی حالا که آدم‌های نالایق با عملکردشون دارن خودشون رو نشون می‌دن اندکی از دردهای این چهار ساله‌ام کم شد.
البته مانده تا آدم‌های عوضی دیگر هم تقاص کار‌هاشان را پس بدهند ولی در این مرحله همین هم خوب است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر