۱۳۹۴ آبان ۳۰, شنبه

روز نوشت/ ورزش و کتاب

از روز شنبه تصمیم گرفتم رژیم منظم بگیرم. بیشتر غذاهای ما به صورت آب پز هست و خبری از چربی و شیرینی اضافی نیست ولی مشکل اینجاست که تحرک من خیلی کم.
از روز شنبه هم یه سر و سامونی به خورد و خوراکم دادم و هم سعی می‌کنم ورزش رو به صورت منظم در روز انجام بدم.
رفتم شیش تا کتاب جدید گرفتم. دو تاش رو با اطلاعات قبلی و چهار تاش رو با پیشنهاد فروشنده. مقدمه اون چهار تا رو خوندم و فک می‌کنم خوب و حتی خیلی خوب باشند.
یکی از کتابگاه فرار از اردوگاه ۱۴ هست. درباره فردی که تونسته از اردوگاه زندانیان سیاسی کره شمالی فرار کن. واقعن بعضی قسمت‌ها انقدر خوندنش سخت هست که کتاب رو‌‌ رها می‌کنم و می‌رم دنبال یه کاره دیگه که ذهنم بیش از این درگیرش نشه.
زمانی که کتابخانه دایی یوسف رو می‌خوندم همین حال رو داشتم و فک نمی‌کردم روزی کتابی رو بخونم که شرایطی به شدت بد‌تر و دردناک‌تر از اون درش توصیف شده باشه.
خوی وحشی‌گری بشر هیچ حد و مرزی نداره. اینکه بشر چقد می‌تونه نسبت به هم نوع خودش ظلم کنه حتی غیرقابل تصور.
حالا این وحشی‌گری‌ها علنی شده، کسی پیدا شده که بیاد و اعلام کنه چنین شرایطی در یه جای دنیا وجود داره ولی هنوز هم معلوم نیست که کسای دیگه‌ای در جاهای دیگه از این دنیا هستند که شرایط بدتری داشته باشن یا نه!
ولی چیزی که معلومه خوی وحشی‌گری، حماقت و قدرت طلبی بشر هست که می‌تونه هر فاجعه انسانی رو هم توجیه کن و با زدن انگ و برچسبی به اون رنگ و لعاب انسانی، دفاع از خود و حفظ امنیت بده.
اسم کتابهایی که خریدم
آشیانه اشراف
فرار از اردوگاه ۱۴
پیله و پروانه
دزد
چهره ممنوعه (اوایل دهه هشتاد نشر پیکان یه برشور منتشر کرد که تعدادی از تازه‌های نشر خودش همراه با اطلاعات مختصری از اون‌ها رو نوشته بود. از طریق اون برشور من کتاب شاهزاده سلطانه که سرگذشته شاهزاده‌ای در دربار سعودی بود رو خوندم. بعد‌تر کتابی از سرگذشت زنی در عراق، زنی در مراکش. این کتاب چهره ممنوعه از همون مجموعه کتاب هاست و درباره زنی است در افغانستان دوره طالبان.)
کاروان ته کوزه شیر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر