۱۳۹۴ اسفند ۲۰, پنجشنبه

در انتظار آفتاب

بالاخره بعد از چن روز هوای ابری، بارونی همراه با باد شدید بالاخره امروز هوا کمی تا قسمتی آفتابی شده، خدا رو شکر.
رو به روی اشعه‌های کم‌رمق آفتاب نشستم و دارم از بودنشون لذت می‌برم. چن هزار کیلومتر دور از سرزمین‌های شمالی من آدمی بودم گریزان از آفتاب و حالا چشم انتظار همین اشعه‌های کم‌رمقِ طلایی.
امروز حتمن می‌رم پیاده‌روی. هوای سرد این چند روز و ترس از سرماخوردگی دوباره نذاشت که در هوای آزاد پیاده‌روی کنم ولی امروز سعی‌م رو می‌کنم که جبران روزهای گذشته رو بکنم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر