سهشنبه صبح رفتیم پرفکنتور( فرمانداری) برای تحویل مدارک. صف طولانی بازرسی جلو در ربع ساعتی طول کشید. جالب این بود که کیف و موبایل رو گذاشتیم تو یه سبد و بدون نگاه خاصی با رد شدن از زیر اشعه بهمون تحویل دادن ولی خودمون باید از گیت عبور میکردیم. اینجور بازرسی فک نمیکنم چندان قابل اعتماد باشه. خلاصه که وارد ساختمون اصلی شدیم و دیدم بهبه درست جایی که مردم نشستن رو صندلیها و منتظر هستند نوبتشون اعلام بشه یه کانال بزرگ آب هست که برام خیلی عجیب و هیجان انگیز بود. یعنی یه کانال بزرگ آب داخل یه اداره دولتی!!! خلاصه رفتیم تو صف بعدی و منتظر موندیم تا نوبتمون بشه. وقتی نوبتمون شد خانم محترمی بعد از چک کردن پرونده نزدیکترین وقتی که تونست بهمون بده برای گرفتن کارت موقت اقامت سه ماه دیگه بود!!! ما هاج و واج مونده بودیم که چرا انقد دیر و اون تکرار کرد که همه وقتها پره. جالبه که ویزای من ده روز قبل از اون تاریخی که بهمون وقت مصاحبه داده منقضی میشه ولی گفت چارهای نیست و باید حتمن اون روز مراجعه کنیم. خلاصه که در زمینه بروکراسی و این جور قضیا ما در یکی از پیشرو ترین کشورهای جهان زندگی میکنیم و صد رحمت به ایران خودمون.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر