۱۳۹۵ شهریور ۱۵, دوشنبه

کارت آمد

خب امروز روز پرمشغله ای بود. صبح رفتیم با اسیستانت صحبت کردیم و گفت چاره ای جز پرداخت هزینه 260 یورویی ندارید و قانون نسبت به سال های قبل تغییر کرده.
بعدش دیگه تا اومدیم خونه و یه سری از کارها رو انجام دادیم وقت رفتن سمت اداره مهاجرت بود. ماسین رو تو یه کوچه سنگفرشی قدیمی پارک کردیم و رفتیم سمت مغازه هایی به اسم تابا که میشه تمبر رو از اونجا خرید.اولین مغازه که نزدیک اداره بود گفت متاسفانه نداریم. مجبور شدیم حدود ربع ساعتی پیاده روی کنیم تا برسیم تقریبا بخش مرکزی شهر و بالاخره اونجا تونستیم تمبر رو بخریم. خلاصه برگشتیم سمت اداره مهاجرت و حدود ربع ساعت طول کشید تا تونسیم کارت رو بگیریم.
یه بخشی از فکر و ذکر این روزهام با گرفتن کارت تموم شد. حالا باید دنبال کارهایی دیگه مثل بیمه و اینا باشیم که هر کدوم جوابش حداريالل یک ماه طول میکشه. قضیه بیمه خیلی برا مهمه چون تو این وضع دندون عقلی که اصلن منتظرش نبودم داره در میاد درست همون طرفی که اصلن جا نداره. خلاصه که امیدوارم پروسه دریافت کارت بیمه زودتر به سرانجام برسه تازه بعد که بیمه اولیه درست شد باید اقدام کنیم برا بیمه تکمیلی.
اینجاچیزای زیادی هست که آزارم می دیه و دلتنگی هام رو بیشتر میکنه ولی یه جاهایی هست که هر وقت از اونجا رد میشم یه حس خوب تزریق میشه به همه وجودم. گذر از خیابون های سنگفرش شده، دیدن خونه های رنگ و وارنگ با پنجره های بزرگ و کوچیک که گلدون های گل جلوشون هست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر